آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

جشن عقد عمه - عکسهای آرمیتا به روایت تصویر

      سلام بهونه قشنگ من برای زندگی   عزیز دل مامان آماده شده بریم عقد عمه معصومه   روز شنبه ١٩/٥/٩٢     قربوووووووووووونت برررررررررررررررررررررم        رفتیم محضر همش میخواستی پیش عمه باشی   موقع برگشتن عمه رفت آرایشگاه اینقدر گریه کردی دنبال عمه تا خونه نفست بند آمده بود   عمه جون  پیوندتان را با تقدیم هزاران گل سرخ تبریک می گوییم    و زندگی پر از عشق و محبت را برایتان آرزو داریم.       این هم پررررررررنسس خوشگل کوچولو ما داره میرقصه       اینجا هم...
26 مرداد 1392

عید فطر

    عيد آمدو خنده به لبان شد با ساز دلم شاد وروان شد مستانه زدم سوي تو آهنگ دوستانه دلم به آسمان شد عید فطر مبارک     خداحافظ ای ماه غفران و رحمت   خداحافظ ای ماه عشق و عبادت   خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها   خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی   خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه   خداحافظ ای بهترین ماه الله   ...
18 مرداد 1392

29 ماهگی خانم گل و نامزدی عمه

    سلام به یکی یه دونه و عشق مامان   سلام به دوستان گلم طاعات و عباداتون قبول حق باشه   قربونت برم ١ مرداد ٢٩ ماهه شدی ٢٩ ماهگیت مبارک انشالله همیشه شاد و سلامت باشید   قند و عسلم خانم شده اینقدر با ناز حرف میزنی این چند مدت سرگرمیت شده کیف و موبایلت هر   جا میریم باید باهات باشه تو خونه داری بازی میکنی حتی موقع خواب باید بالا سرت باشد   وقتی ظهرها از خواب بیدار میشی ساعت ٢ ظهر قبل از سلام اول میگی بیفم کو بعد سلام میگیبه خاطر   ماه رمضان عادت خواب شما هم بهم خورده من و بابا تا ساعت ٦ صبح بیداریم هر روز هیچ وقت تو ماه   رمضان شب ها نمیخوابیم تا صبح سا...
10 مرداد 1392
1